- هدف از به کارگیری مواد کنتراست در سی تی اسکن
- تقویت کنتراست سرخرگی (Arterial Enhancement)
- تقویت کنتراست پارانشیمی (Parenchymal Enhancement)
- زمانبندی تزریق
- هندسه گردش ماده کنتراست
- سالین-فلاش
هدف از به کارگیری مواد کنتراست در سی تی اسکن
مقدار تقویت بهینه سرخرگی و یا پارانشیمی بر اساس کاربرد بالینی متفاوت است. تقویت کنتراست سرخرگی عمدتا با دز ید واردشده در واحد زمان (آهنگ دز) برآورد می گردد و تقویت کنتراست پارانشیمی با کل ید تزریق شده. در عین حال هر دوی آنها شدیدا وابسته به فاکتورهای اختصاصی بیمار هستند نظیر اندازه بدن، کارایی قلب، جنس و سن. باید تلاش شود بهترین تقویت کنتراست با استفاده از کمترین میزان ماده کنتراست به دست آید زیرا شدیدترین واکنشهای مواد کنتراست یکی از پیامدهای کل دز ید واردشده به بدن بیمار است.
تقویت کنتراست سرخرگی (Arterial Enhancement)
تصویربرداری تنه
هدف از این فاز تصویر کردن مشکلات سرخرگهای آئورت شکمی و انشعابات آنهاست. دو متغیر برای تعیین میزان تقویت سرخرگی در واحد زمان لحاظ می شود: آهنگ تحویل ید (IDR: Iodine Delivery Rate) و مدت زمان تزریق (Injection Duration). از متغیرهای اختصاصی بیمار که در بالا اشاره شد (نظیر وضعیت قلبی-عروقی یا برونده قلبی و شاخصهای سایز تنه بیمار یا حجم توزیع) نیز نباید غفلت نمود. IDR با مقدار ید در واحد زمان (gI/s) بیان می شود، تحت کنترل تکنولوژیست بوده، به آهنگ تزریق (Injection Flow Rate) بر حسب mL/s و غلظت ید موجود در ماده کنتراست وابسته است:
IDR = ([I]/1000) * FR ، که [I] همان غلظت ید است و به mgI/mL بیان می گردد.
در اسکن تنه برای دریافت داده ها در فاز آرتریال نباید IDR کمتر از ۱٫۲ گرم ید در ثانیه باشد. در واقع برای حداکثر وضوح ضایعات پررگ (Hypervascular) باید حدودا ۱٫۶ گرم ید در ثانیه باشد. مثلا برای رسیدن به IDR=1.6 اگر از ماده کنتراستی با غلظت ۳۲۰ mgI/mL استفاده کنید باید آهنگ تزریق را ۵٫۰ mL/s تنظیم کنید و اگر با غلظت ۴۰۰ mgI/mL بکار ببرید باید آهنگ تزریق را ۴٫۰ mL/s تنظیم نمایید (جدول راهنما را ببینید).
از بین فاکتورهای اختصاصی بیمار مهمترین آنها اندازه تنه و برونده قلبی است. از این دو، برونده قلبی فاکتور اثرگذارتری است. کاهش برونده قلبی نتایج زیر را در پی دارد:
۱) ماده حاجب با تأخیر بیشتری به نقطه مورد نظر می رسد.
۲) منحنی تقویت سرخرگی نقطه اوج بالاتری دارد.
۳) مدت زمان تقویت پارانشیمی طولانیتر خواهد بود (شویش آن کندتر است). کاهش برونده قلبی نقطه اوج تقویت آئورت را به طور قابل ملاحظه ای بالا می برد در حالی که نقطه اوج تقویت کبدی را فقط اندکی افزایش می دهد. مثلا کاهش ۶۰% برون ده قلب بزرگی اوج تقویت آئورت را حدودا ۳۰% بالا برده، در حالی که این افزایش برای کبد تنها ۲% است. دو فاکتور مهم اثرگذار بر برونده قلبی سن و جنس هستند. به دلیل حجم توزیع کمتر (حدوداً ۵-۱۰%) در خانمها بلوس کنتراست اندکی زودتر به نقطه مورد نظر می رسد. در افراد مسن کاهش ۱۰ درصدی در دز ید و آهنگ تزریق اعمال گردد.
همچنین آهنگ تحویل ید (IDR) باید بر اساس اندازه بدن تنظیم گردد. مطالعات قبلی نشان داده اند که IDR باید بر اساس “وزن تکیده بدن” (LBW: Lean Body Weight) تنظیم گردد. در جدول زیر پیشنهاداتی برای تنظیم IDR بر مبنای وزن کل بدن بیمار ارائه شده است:
جدول راهنما
پیشنهاداتی که برای آهنگ تزریق ماده کنتراست با غلظتهای گوناگون بر اساس وزن کل بدن ارائه شده است: | ||||||
غلظت ید (mgI/ml) | وزن بدن (Kg) | کمتر از ۵۵ | ۵۶-۶۵ | ۶۶-۸۵ | ۸۶-۹۵ | بیشتر از ۹۵ |
آهنگ تحویل ید به بدن
IDR (gI/s) |
۱٫۲ | ۱٫۴ | ۱٫۶ | ۱٫۸ | ۲٫۰ | |
۳۰۰ | آهنگ تزریق Flow Rate (ml/s) | ۴ | ۴٫۷ | ۵٫۳ | ۶ | ۶٫۷ |
۳۲۰ | ۳٫۷ | ۴٫۴ | ۵ | ۵٫۶ | ۶٫۲ | |
۳۵۰ | ۳٫۴ | ۴ | ۴٫۶ | ۵٫۱ | ۵٫۷ | |
۳۷۰ | ۳٫۲ | ۳٫۸ | ۴٫۳ | ۴٫۸ | ۵٫۴ | |
۴۰۰ | ۳ | ۳٫۵ | ۴ | ۴٫۵ | ۵ |
سی تی آنژیوگرافی (فاز آرتریال زودهنگام)
از لحظه شروع تزریق ماده کنتراست درون سیاهرگ تا زمان پیدایش آن در مجرای سرخرگ مورد نظر مدتی طول می کشد و ما آن را برای تاخیر اسکن استفاده می کنیم. این مدت زمان را «زمان گذر ماده کنتراست» (tCMT: Contrast Media Transit time) می نامند که برای هر بیمار متغیر است و عمدتا به کارایی سیستم قلبی عروقی فرد وابسته است. از تست ردیابی بولوس یا تکنیکهای پایش (مانیتورینگ) خودکار برای اعمال این تاخیر استفاده می شود. tCMT مدت زمانی است که باید سپری گردد تا ماده کنتراست به سرخرگ مورد نظر برسد و عدد سی تی آن را به ۱۰۰ واحد هانسفیلد برساند.
برای آزمونهای آنژیوگرافیک وقتی آهنگ جریان (FR: Flow Rate) مشخص شد حجم کنتراست را نیز روی انژکتور باید تنظیم نمود. حجم ماده کنتراست را از فرمول زیر بیابید:
Volume = FR * ID
نکته مهم دیگر مدت زمان تزریق داروست (ID: Injection Duration) که بر تقویت کنتراست سرخرگ موثر است البته فقط برای اسکنهایی که در آنها زمان اسکن بیشتر از ۱۰ ثانیه باشد. در ادامه توضیح خواهم داد که چگونه زمان اسکن را محاسبه کنید. فعلا یادتان باشد که هرچه مدت زمان تزریق بیشتر باشد تقویت کنتراست بیشتری در سرخرگ خواهیم داشت. این بخاطر اثر تجمعی بولوس کنتراست است. با این توضیحات می پردازیم به نکات عملی و کاربردی:
- توصیه می گردد مدت زمان تزریق از مدت زمان اسکن طولانی تر باشد و شروع اسکن تا بیشینه شدن تقویت کنتراست رگ مورد نظر به تاخیر افتد. اگر از تکنیک ردیابی بولوس برای فاز آرتریال شکمی استفاده می کنید توصیه می شود عدد ۱۰۰ HU را برای Threshold و ۸ ثانیه را برای زمان تأخیر پس از آستانه (Post-threshold Delay) تعیین کنید. بنابراین اگر مدت زمان اسکن ۵ ثانیه باشد، مدت زمان تزریق ۱۳ ثانیه می شود (۵+۸). حال با توجه به جدول راهنما آهنگ تزریق را یافته و حجم تزریق را محاسبه نمایید. این قاعده کلی است و بنا بر نیازهای بالینی و ارگان مورد نظر تأخیر پس از آستانه را می توان تنظیم نمود.
- محاسبه مدت زمان دریافت داده (Data Acquisition Time) یا همان مدت زمان اسکن: ابتدا باید پارامترهای دخیل را شناخت. در سیستمهای تک-انرژی چند-برشه (Single-energy Multislice CT) این پارامترها عبارتند از: Pitch, Detector Configuration (Collimation mode), Table Feed, Gantry Rotation time, Scan Length ، حال با ذکر یک مثال زمان اسکن را به دست می آوریم:
معلوم های مسأله:
Pitch=1 ; Collimation mode: 16 x 0.75 ; Rotation time=0.5s ; Scan length=300mm
Table Feed = (12 mm * 1)=12 mm/rotation
کولیماسیون یا پهنای پرتو می شود: ۱۶*۰٫۷۵=۱۲ میلیمتر
میزان جابجایی تخت در یک دور گردش گانتری با پیچ یک=۱۲ میلیمتر
سرعت حرکت تخت (جابجایی آن در یک ثانیه):
Table Speed = (12 mm/rot) / 0.5 sec/rot=24 mm/sec
مدت زمان اسکن:
۳۰۰mm / 24 mm/s=12.5 sec
دوازده و نیم ثانیه طول می کشد تا اسکن کامل گردد.
نگران نباشید که این محاسبات را فراموش میکنید. اکثر اسکنرهای جدید هنگام تعیین پارامترهای اسکن در پروتکل مربوطه و تعیین طول اسکن روی اسکنوگرام (یا اسکات) یک خط زمان (Time line) را به شما نشان میدهد که بیانگر مدت زمان دریافت داده (اسکن) است.
- سی تی آنژیوگرافی سریع (کمتر از ۱۰ ثانیه)
اکیدا توصیه می گردد که مقطع ردیابی بولوس ماده حاجب را خیلی دور از محل شروع اسکن قرار ندهید. مثلا اگر قرار است که آئورت شکمی را خوب تصویر کنیم و مدت زمان اسکن ۸ ثانیه باشد باید مقطع ردیاب را در ابتدای آئورت شکمی قرار دهیم و ROI را در مقطع آئورت تعیین کنیم. تأخیر پس از آستانه (Post-threshold Delay)را نیز ۸ ثانیه تنظیم نماییم. اگر بخواهیم IDR=1.5 باشد، مدت زمان تزریق نیز ۱۶ ثانیه داشته باشیم به ۶۹ مل ماده حاجب با غلظت ۳۵۰ mgI/mL و آهنگ تزریق ۴٫۳ mL/s نیاز داریم. محاسبه:
IDR= 1.5 = (350/1000)*FR
FR = 1.5/0.35 = 4.285 mL/s
Volume = 4.3 * 16 = 69 mL
حال اگر از ماده کنتراست با غلظت ۴۰۰ mgI/mL استفاده کنیم باید آهنگ تزریق را به ۳٫۸ mL/s و حجم دارو را به ۶۱ مل کاهش دهیم.
برای اسکنهای خیلی سریع (۵ ثانیه یا کمتر) میتوان تأخیر پس از آستانه را ۸ ثانیه تنظیم کرد و با IDR=2 gI/s به مدت زمان x+8 ثانیه تزریق نمود. x مدت زمان اسکن (دریافت دادهها) است. مثلا اگر مدت زمان اسکن ۴ ثانیه باشد، از کنتراستی به غلظت ۳۷۰ میلیگرم ید در میلیلیتر استفاده شود آهنگ تزریق باید ۵٫۴ ml/s و مدت زمان تزریق ۱۲ ثانیه باشد.
- سی تی آنژیوگرافی آهسته (بیشتر از ۱۰ ثانیه)
آن چه در بخشهای پیشین برای اسکنهایی با زمان کوتاهتر از ۱۰ ثانیه گفته شد در این جا عملی نیست. تصور کنید که قرار است از آئورت شکمی تا انتهای شریانهای اندامهای تحتانی سی تی آنژیوگرافی کنید. در این حالت مدت زمان اسکن خیلی طولانی تر خواهد بود. بگذارید شرایط را کمی بازتر توضیح دهم: فاصله زمانی شروع تزریق تا رسیدن بولوس ماده حاجب به ابتدای آئورت شکمی به وسیله تکنیکهای ردیابی اتوماتیک سنجیده می شود. اما مستندات زیادی وجود دارد که بیان می کند زمان متوسط گذر ماده حاجب از آئورت تا سرخرگ پاپلیتیال در افراد مختلف بسیار متغیر است (از ۴ ثانیه تا ۲۴ ثانیه گزارش شده است، یعنی سرعت جریان بولوس از ۲۹ میلیمتر بر ثانیه تا ۱۷۷ میلیمتر بر ثانیه متغیر است). این در حالی است که فرایند اسکن با سرعت ثابتی از ابتدای شکم تا بخش دیستال اندامهای تحتانی در حال انجام است و از سوی دیگر ممکن است شما از یک پروتکل ثابت برای بیماران مختلف استفاده نمایید. بنابراین اگر سرعت اسکن بیشتر از سرعت جریان بولوس ماده کنتراست باشد در بخشهای دیستال قادر به ثبت عروق نخواهید بود.
توصیه عملی آن است که پروتکل را به گونه ای تنظیم کنید که سرعت حرکت تخت در حد پایینی این محدوده باشد (مثلا ۳۰ میلیمتر بر ثانیه). در این صورت اگر طول اسکن در حدود ۱۲۰ سانتیمتر یا بیشتر باشد، مدت زمان اسکن حدوداً ۴۰ ثانیه خواهد بود (برای محاسبه سرعت تخت به مطالب بالایی مراجعه کنید). اسکنرهای مدرن ۶۴-اسلایس در تنظیمات اولیه خود سرعت حرکت تخت را حدوداً ۸۰ میلیمتر بر ثانیه اجازه می دهند. برای چنین اسکنی (سی تی آنژیوگرافی از یک محدوده طولانی) می توان سرعت حرکت تخت را با کاهش پیچ کم کرد و اگر باز هم کافی نبود با افزایش زمان گردش گانتری، به گونه ای که سرعت تخت به ۳۰ میلیمتر بر ثانیه برسد یا ساده تر بگویم مدت زمان اسکن به حدود ۴۰ ثانیه افزایش یابد.
در اسکن آنژیوگرافی با چنین زمان اسکنی استراتژی تزریق ماده کنتراست تغییر می کند و بهتر است به گونه ای باشد که مدت زمان تزریق حدوداً ۳۵ ثانیه به طول انجامد، علاوه بر این که حداقل تأخیر اسکن (تأخیر پس از آستانه) حدود ۳ ثانیه باشد. اگر طبق جدول راهنمای تزریق برای یک فرد سنگین وزن قرار باشد ماده کنتراستی با غلظت ۳۵۰ mgI/mL و آهنگ ۵٫۷ mL/s تزریق نماییم، به حدود ۲۰۰ میلی لیتر کنتراست نیاز است (در مثال ما ۳۵x5.7=199.5 میلی لیتر)، در حالی که در عمل به حجم بیشتر از ۱۲۰ میلی لیتر از کنتراستی با این غلظت نیاز نیست به شرطی که: از برنامه دومرحله ای تزریق استفاده گردد. در مرحله اول ۴۰ میلی لیتر را با آهنگ ۵ mL/s تزریق نمایید (۸ ثانیه) و در مرحله دوم برای افراد با وزن ۶۰-۹۰ کیلوگرم مابقی کنتراست (۸۰ میلی لیتر) را با آهنگ ۳ mL/s تزریق کنید. در افراد بالای ۹۰ کیلوگرم حجم کنتراست و آهنگ تزریق را به گونه ای تنظیم نمایید که زمان تزریق به ۳۵ ثانیه برسد.
تقویت کنتراست پارانشیمی
- میزان تقویت پارانشیمی تحت تأثیر رابطه میان دز کل ید (mgI) و حجم کل توزیع (به صورت درون-رگی و بین-بافتی) است.
بررسی های قدیمی نشان داده بود که برای تقویت بهینه پارانشیم کبد (حدود ۵۰–۶۰ HU) باید مقدار ید کافی تزریق گردد (۵۰۰ تا ۶۰۰ میلی گرم ید به ازاء هر کیلوگرم وزن کل بدن [TBW]). بنابراین اگر ماده کنتراست دارای غلظت ۳۰۰ mgI/mL باشد به ازاء هر کیلوگرم وزن کل بدن ۲ میلی لیتر نیاز است. در صورتی که غلظت ید ماده کنتراست تغییر کند حجم تزریقی باید بر اساس این قاعده تنظیم گردد. مثلا برای غلظت ۳۵۰ میلی گرم ید بر میلی لیتر ۱٫۷ mL/kg و برای غلظت ۴۰۰، ۱٫۵ mL/kg.
نشان داده شده که وزن کل بدن (TBW) نمی تواند بهترین شاخص برای برآورد دز ید مورد نیاز برای تقویت پارانشیمی باشد، زیرا حجم خون و وزن کبد رابطه مستقیمی با TBW ندارند. مثلا در بیماران خیلی چاق ممکن است بخش بزرگی از بدن را چربی تشکیل دهد که عروق ریزی دارد و فضای بین-بافتی اندک. بنابراین چربی سهم اندکی در حجم توزیع خواهد داشت و برآورد میزان ید مورد نیاز بر اساس TBW باعث افزایش حجم غیرضروری تزریق خواهد شد.
راه حل: به جای وزن کل بدن (TBW: Total Body Weight) مبنای تخمین دز ید را وزن تکیده بدن (LBW: Lean Body Weight) قرار دهید. وزن تکیده بدن (یا جرم تکیده بدن) حاصل کم کردن چربی بدن (BFP: Body Fat Percent) از وزن کل بدن است. این شاخص نوعاً ۶۰-۹۰ درصد وزن کل بدن می باشد. پژوهشگران متعددی برای محاسبه آن فرمولهای مختلفی را پیشنهاد داده اند. یکی از آنها فرمول بویر (Boer) است که در زیر آمده است:
Men: eLBM = 0.407weight(kg) + 0.267height(cm) – 19.2
Women: eLBM = 0.252weight(kg) + 0.473height(cm) – 48.3
پس از محاسبه وزن تکیده بدن بر اساس فرمول زیر مقدار ید مورد نیاز را به دست آورید.
I = LBW*ΔHU/77.9
I مقدار ید به گرم، ΔHU بیشینه تقویت مورد نیاز کبدی (که حدود ۵۰–۶۰ HU است).
مثال: فرض کنید دو بیمار مرد، ۴۵ ساله با قد ۱۶۸ سانتیمتر داریم. بیمار اول ۷۴ کیلوگرم و بیمار دوم ۱۳۰ کیلوگرم وزن دارند. برای رسیدن به تقویت ۶۰ واحد هانسفیلد در پارانشیم کبد چه حجم ماده کنتراست ۳۵۰ mgI/mL نیاز است؟
با استفاده از روش قدیمی: به ازاء هر کیلوگرم وزن ۱٫۷ میلی لیتر نیاز دارد.
بیمار اول: ۷۴*۱٫۷=۱۲۵٫۸ mL مورد نیاز است.
بیمار دوم: ۱۳۰*۱٫۷=۲۲۱ mL مورد نیاز است.
با استفاده از روش جدید:
بیمار اول:
وزن تکیده او می شود:
eLBM = (74*0.407)+(168*0.267)-19.2=30.118+44.856-19.2=55.774 kg
مقدار ید مورد نیاز:
I = (60*55.774)/ 77.9=42.96 g
حجم ماده کنتراست مطلوب: V = 42.96/0.35=122.5 mL
بیمار دوم:
وزن تکیده او می شود: ۷۸٫۶ kg
مقدار ید مورد نیاز: ۶۰٫۵ g
حجم ماده کنتراست مورد نیاز: mL 60.5/0.35=172
نتیجه: در بیمار اول حجم ماده کنتراست لازم محاسبه شده به دو روش بالا تقریباً مشابه است اما در بیمار دوم (سنگین وزن) تقریباً ۵۰ میلی لیتر در روش دوم کاهش دز کنتراست خواهیم داشت. بنابراین یادمان باشد که برای بیماران چاق و سنگین وزن احتیاط بیشتری در محاسبه حجم کنتراست تزریقی لحاظ نماییم. شاید از حجم بالای کنتراستی که در مثال فوق به دست آمد تعجب کنید. یادآوری می گردد که این حجم برای ایجاد بهترین تقویت در پارانشیم کبدی است و در غالب مواقع ما چنین تقویتی را ایجاد نمی کنیم.
- با استفاده از سیتیهای سریع امروزی میتوان بافت کبدی را در سه فاز شریانی اولیه، شریانی تأخیری و پارانشیمی (وریدی) بررسی کرد. ضایعات پررگ (هایپرواسولار) را با IDR بالا و اسکن در فاز شریانی تأخیری (۱۰ تا ۱۵ ثانیه تأخیر پس از رسیدن کنتراست به شریان کبدی) به خوبی میتوانید نمایش دهید. هرچه مدت زمان دریافت داده سریعتر باشد بهتر است تأخیر پس از آستانه را بیشتر کنید.
زمانبندی تزریق
در اسکن از تنه تعیین پنجره زمانی مناسب برای تشخیص صحیح و تعیین هویت درست ضایعات فوکال (متمرکز) یا بیماریهای پارانشیمی منتشره ضروری است. بنابراین یافتن زمان گذر ماده حاجب (tCMT) به ویژه در بیماران قلبی-عروقی برای تعیین زمان تأخیر اسکن هنگام اجرای پروتکل امری مهم است. tCMT را به دو روش می توان به دست آورد: تزریق بولوس آزمایشی (test bolus injection) و ماشهچکانی خودکار (automated bolus-triggering) که به نام ردیابی بولوس (Bolus Tracking) معروف است.
تعیین زمان تأخیر ثابت دیگر توصیه نمیگردد، زیرا تضمینی برای تفکیک فازهای دینامیک هنگام اسکن به دست نمی دهد. در عوض وجود نرمافزارهایی همچون بولوس آزمایشی یا ردیابی خودکار بولوس در اسکنرهای جدید tCMT ویژه هر بیمار را تعیین می کند.
در روش بولوس آزمایشی، بولوس کوچکی از ماده کنتراست (۱۵-۲۰ مل) با همان آهنگ جریان که قرار است در اسکن تشخیصی به سیاهرگ وارد شود تزریق می گردد و چندین اسکن سکانسی کمدز در ناحیه مورد نظر تهیه می گردد. منحنی زمان-تقویت به دست آمده برای تعیین tCMT مورد استفاده قرار می گیرد. این روش به ویژه در زمانی که محل تزریق اندام تحتانی باشد، یا زمان اسکن خیلی کوتاه باشد (کمتر از ۳ ثانیه) مفید است.
بسیاری از اسکنرهای امروزی به سامانه ردیابی خودکار بولوس مجهز هستند. در این روش یک ROI دایرهای در مقطع رگ مورد نظر روی تصویر بدون تزریق گذاشته می شود. ۵-۱۰ ثانیه پس از شروع تزریق تعدادی اسکن سکانسی کمدز هر یک تا سه ثانیه از همان مقطع تهیه می گردد (اسکنهای پایشی). مدت زمانی که طول می کشد تا عدد سی تی ناحیه مورد نظر به مقدار تعیین شده (مثلا ۱۰۰ واحد هانسفیلد) برسد همان tCMT خواهد بود. شروع اسکن تشخیصی می تواند به صورت اتوماتیک (ماشهچکانی خودکار) یا دستی باشد.
هندسه گردش ماده کنتراست
مواد کنتراست درونوریدی قبل از ورود به گردش سرخرگی ابتدا به سمت راست قلب و سپس به ششها و سمت چپ قلب میروند. این مسیر به گذر اولیه (First pass) معروف است. بازگردش (Recirculation) هنگامی رخ میدهد که بولوس کنتراست همراه با خون سرخرگی به فضای بینابینی (Interestitial) رفته، دوباره توسط سیستم سیاهرگی به سمت راست قلب بازگردد. هم گذر اولیه و هم بازگردش هر دو مسوول شکل و هندسه نمودار تقویت ماده کنتراست هستند. در تکنیک تزریق تکفازی (Uniphasic Injection) به خاطر آهنگ ثابت تزریق نمودار تقویت به یک اوج (قله) میرسد و دوباره رو به کاهش مینهد. سیتی آنژیوگرافی با این تکنیک به خاطر دادهگیری در هر سه بخش صعودی، قله و نزولی منحنی، تقویت همگنی در مدت زمان اسکن ایجاد نمیکند. به همین دلیل تکنیکهای تزریق دوفازی و تزریق با کاهش نمایی نیز به کار گرفته میشوند. در تکنیک دوفازی ابتدا حجم معینی با آهنگ بالا تزریق میشود و سپس باقیمانده کنتراست با آهنگ کمتر به رگ وارد میگردد اما تکنیک تزریق با کاهش نمایی به معنای شروع تزریق با آهنگ بالاست و ادامه تزریق به صورت اکسپونانسیل کاهش مییابد تا به انتها برسد. به هر حال برای اسکنهای سریع (مدت زمان کوتاه دادهگیری) برای موارد خاص نظیر آنژیوگرافی عروق کرونری همگنی تقویت کنتراست از اهمیت کمتری برخوردار است، اما در مواردی که طول اسکن بزرگ و مدت زمان اسکن بیشتر است داشتن یک قله مسطح (Plateau) برای همگنی تقویت کنتراست اهمیت می یابد.
سالین فلاش
در طی اسکنهای سریع مقدار قابل توجهی از ماده کنتراست در فضاهای مرده سمت راست قلب، سیاهرگهای سطحی و لوله (کاتتر) تزریق باقی می ماند. فلاش کردن (آبشویی) مسیر وریدی با سالین بلافاصله پس از پایان تزریق کنتراست، باقیمانده ماده کنتراست را به درون گردش خون سیستمی هل می دهد. این امر با کاهش دوز ید در بهینه کردن حجم کنتراست مفید است بدون آن که بر میزان تقویت اثرگذار باشد. کاهش حجم ماده کنتراست بین ۱۲ تا ۵۰ مل گزارش شده است که بر خطر نفروپاتی ناشی از ماده کنتراست (CIN: Contrast Induced Nephropathy) اثر کاهنده داشته است.
برای تزریق سالین پس از ماده کنتراست راحتترین وسیله داشتن انژکتوری با دو سرنگ است که یکی برای تزریق ماده کنتراست و دیگری برای سالین استفاده گردد.
در اسکن تنه شواهد اندکی دال بر تأثیر سالین فلاش در تقویت رگها و پارانشیم است. اثر مثبت سالین فلاش بر تقویت آئورت، ورید باب و کبد گزارش شده است همراه با اثرگذاری مهمی در افزایش اوج منحنی تقویت آئورت اما بدون هیچ بهبودی در تقویت کبد. گرچه سالین فلاش تقویت پارانشیم کبدی را افزایش نداد در تحلیل و بررسی منحنی زمان-دانسیته بهبود اساسی در زمان رسیدن به اوج تقویت برای کبد، ورید باب و آئورت به دست آمد. علاوه بر آن ماده کنتراست باقیمانده در فضاهای مرده گفته شده با جریان آهسته و تأخیری خود در تقویت عروق سهیم خواهد بود. سالین فلاش باعث پاک شدن سریع این حجم کنتراست و افت سریع تقویت درون-رگی پس از نقطه اوج خواهد شد. پیامد آن کاهش تقویت رگ در طی اسکن پس از اوج می باشد.